کد مطلب:7705 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:308

ذكر حوادث و وقايعي كه در دوران غيبت رخ مي دهد4
مقاله






ذكر حوادث و وقايعي كه در دوران غيبت رخ مي دهد



قسمت چهارم



وضع قراء و عباد



عابدان جاهل و قاريان فاسق باشند.

قاريان عامل بروند.

عباد بر رياء باشند.

قاريان بسيار و عمل كم باشد.

قاريان زياد و فقهاء كم باشند.

قاريان ميل به اُمرا كنند.

عبادت خدا را از جهت بلندي و برتري جستن بر مردم به جا آرند.

عبادت نكنند خدا را مگر در ماه رمضان.

اگر مؤمن را در جماعت و عبادت خدا ببينند، پناه به خدا برند از وي.

قاريان و عباد در مابين خود يكديگر را ملامت كنند. پس اين جماعت در آسمانها پليد خوانده مي شوند.



وضع علم و روحانيت



علم برداشته شود و جهل آشكار گردد.

علماء بميرند و كم شوند.

دنيا را بالاي سر و علم را زير پا نهند.

علم دين را براي غير خدا بياموزند.

فقه و علم دين را براي غير دين بياموزند.

علماء را نشناسند مگر به جامه نيك.

بر علماء قدح و ملامت كنند.

عالم نزد مردم پست و فاسق مكرم باشد.

صاحبان آيات و احاديث را تحقير كنند و كسي كه ايشان را دوست دارد حقير شمارند.

علماء را بكشند چنانكه دزدان را مي كشند.



از علماء فرار كنند چنانكه گوسفند از گرگ فرار مي كند، پس هر گاه چنين كنند خداوند ايشان را به سه چيز مبتلا كند:



اول: بركت را از اموال ايشان بردارد.

دوم: سلطان جائر بر ايشان مسلط كند.

سوم: از دنيا بي ايمان بروند.



وضع علماي سوء و رفتارشان و رفتار اهل منبر



فقهاي هدايت كم و فقهاي ضلالت و خيانت بسيار.

فقيه، فقه را براي غير دين فرا گيرد و مطلوب او رياست است.

فقهاشان فتوي دهند به آنچه بخواهند.

علماشان بر طمع و كمي ورع باشند.

علماء بر در خانه ستمگران رونده باشند.

علماي ايشان بدترين خلق خدايند.

فقهاي ايشان بدترين فقهاي زير آسمانند. فتنه از ايشان برخيزد و به ايشان بر گردد.

علماء و فقهاشان خيانتكار باشند. آگاه باش كه ايشان فجار و اشرار خلق خدايند.

اتباع ايشان و كساني را كه نزد ايشان مي روند و از ايشان فرا مي گيرند و با ايشان مجالست و مشاورت مي كنند اشرار خلق خدايند، خداوند ايشان را به جهنم داخل كند در حالي كه كور و كر و لال باشند، هرگاه آتش فروكش كند بر شعله وي بيفزايند و هرگاه پوست بدنشان پخته و سوخته شود تازه كنند تا از عذاب بچشند.

علمائشان شرار خلق خدايند بر روي زمين، از آن جهت كه ميل به تصوف و فلسفه مي كنند، قسم به خدا كه اين گونه از علما از اهل عدول و تحريف هستند (يعني عدول و انحراف از دين)، در حب و دوستي مخالفين ما مبالغه مي نمايند، شيعيان و دوستان ما را گمراه مي كنند، اگر به منصبي برسند از رشوه گرفتن سير نمي شوند و اگر مخذول شوند و دستشان به جايي نرسد عبادت خدا را بر پا كنند.

آگاه باشيد كه اين گونه علماء قاطع طريق و دزدان راه مؤمنين اند و دعوت كنندگان به سوي راه ملحدين اند، پس هر كس درك كند ايشان را بايد كه از ايشان حذر كند و دين و ايمان خود را از ايشان حفظ نمايد.

در منابر امر به تقوي شود اما گوينده خود عمل نكند به آنچه مي گويد.

بر منبرها دروغ را طرفه و ظرافت بشمارند.



وضع معيشت و كسب



از مال حرام اجتناب نكنند.

حرام را غنيمت شمرند.

مال ايتام را حلال شمرند.

آنكه مال ايتام مي خورند مردم او را مرد صالح مي گويند و از صلاح او صحبت مي كنند.

طالب حلال مذمت و سرزش شود و طالب حرام مدح و تعظيم شود.

كمتر چيزي كه پيدا شود درهم حلال است.

ربا و مالهاي شبهه ناك را حلال شمارند.

به رشوه و ربا رفتار كنند.

به رباخواري ركون كنند.

ربا ظاهر گردد و هيچ ملامت بر آن نشود.

ربا را سهل شمارند.

تجارشان بر ربا كار كنند.

پولهاي سحت فاش و آشكار شود و بر يكديگر سبقت گيرند.

ـ سُحت: از قبيل ربا و رشوه و قمار و قرعه كشي و كم فروشي و پول شراب و مسكرات و پول قضاوت و پول سگ و پول خوك و پول آوازه خواني و زنهاي رقاصه و آوازه خوان و پول زنا و قيادت و پول تار و طنبور و آلات غنا و پول ميته و نجس فروشي و هر چه در شرع حرام است ـ .

مرد معيشت خود را از كم فروشي كند.

كم فروشي كنند و از وزن وكيل بدزدند.

عيب را در وقت خريد و فروش كتمان كنند.

تاجر در تجارت خود دروغ بگويد، زرگر در زرگري خود و هر صاحب صنعتي در صنعت خود دروغگو باشد، پس از اين جهت وسيله هاي كسب كم شود و راه معيشت بر ايشان تنگ گردد.

با شريكان خود به خيانت رفتار كنند.

زنان به كار مشغول شوند و با شوهران در كسب و تجارت شركت كنند از جهت حرص بر دنيا.

تجار زياد و ربح و سود كم باشد.

بازار همه (در كسادي) يكسان و به هم نزديك باشد، در آن هنگام ببيني كه آن بگويد چيزي نفروختم و اين بگويد سودي نكردم، پس نبيني به جز مذمت كننده خدا.



وضع حكومت و هيئت حاكمه: سلطان و روش آن



واي بر اين امت از پادشاهان جبار ستمگر كه چگونه مي كشند، مي ترسانند كساني را كه اطاعت خدا كنند مگر آن كس كه اطاعت ايشان كند. پس مؤمن پرهيزگار با ايشان مسالمت كند به زبان و از ايشان فرار كند به دل.

امور به دست كسي افتد كه اگر مردم حرف بزنند ايشان را بكشد و اگر ساكت باشند حق ايشان را مباح خود شمرد، حقوق ايشان را براي خود جلوگيري كند و براي خود جلب كند، حرمتشان را لگدكوب و خونشان را بريزد و دلهاشان را پر از خوف و رعب كند.

بر خود والي كنند و امر خود و دين خود را بر عهده كسي گذارند كه در ميان ايشان به مكر و منكر و رشوه و قتل عمل كند، گويا ايشان امام و پيشواي قرآنند و قرآن امام و پيشواي ايشان نيست.

مالك دولت شود كسي كه مالك آن نبوده و اهليت آن را ندارد لكعي از لكع ها (= لئيم ـ احمق ـ عاري از منطق).

اهل باطل را عمال خود كنند و بر اهل حق مسلط كنند.

سلطان، مؤمن را ذليل كند براي خاطر كافر.

سلطان احتكار طعام كند.

اموال ذوي القربي (از خمس و انفال و اوقاف خاصه ايشان) قسمت شود به راههاي باطل و صرف قمار و شراب شود.

خرابي بيشتر منظور شود از آبادي.

چيزي از مشرق و چيزي از مغرب بياورند (از مرام ها و روش ايشان) و امت اسلامي را به آن آولده كنند، اي واي به حال ضعيفان امت از ايشان و اي واي بر ايشان از خدا.

حكم به جور كنند.

همه جا قانون جور حكومت كند.



امراء و وزراء و عمال



امراء زياد باشند و امين ها كم.

امراء كافر، و اوليائشان فاجر.

ـ امير و امراء بر سلطان نيز گفته مي شود ـ .

اميران خائن، كدخدايان فاسق، اعوان و يارانشان ظالم و صاحبان رأيشان فاسق.

اميران فاجر، وزيران ظالم، كدخدايان خائن.

اميران فاجر، وزيران دروغگو، و امينان خائن، و اعوان ستمگر.

امور به دست اميران جائر، و وزيران فاسق، و كدخدايان ظالم، و امينهاي خائن افتد.

زعيم و زمامدار مردم رذل تر ايشان باشد.

ـ زعيم نيز به سلطان گفته مي شود ـ .

اشرار امت والي و زمامدار گردند، پس كار بر مردم تنگ شود و زراعت فاسد گردد، دولت هاي شياطين دور زند و دائر گردد و بر ضعيف ترين مساكين جستن كنند و هر پلنگ بر فريسه ـ شكار ـ خود جستن كند.



منبع: مهدي منتظر عليه السلام

محمد جواد خراساني